خرافه و كج انديشي و تنگ نظري تا به كي؟

به نام خدا

انديشيدن در كتاب آسماني ... كتابي كه امروزه سنبلي شده بر روي طاقچه هاي ما و صوت آن مارش عزاداريهاي قبرستان و ياد آور فغان و زاري و اشك و آه و سوگند خوردن به آن كودكانه ترين و دروغ ترين سوگندهاست. كتابي كه تكرار كلامش و رو خواني آن در اكثر مردم تكرار طوطي وار كلماتي است كه مفهومي از آن درك نميشود چرا كه اكثرآ به زبان عربي آشنايي نداريم زباني كه تقدسش از فهم آن بيشتر شده و زبان پيامبر ناميده ميشود!. "و مثل كفار در شنيدن سخن انبيا و درك نكردن معناي آن چون حيواني است كه آنرا آواز كنند از آن آواز معنايي درك نكرده و جز صدائي نشنود كفار هم از شنيدن و گفتن و ديدن آيات حق كر و گنگ و كورند زيرا عقل خود را كار نمي بندند." (بقره آيه 171 و 170) كتابي كه آوازش ميكنند و گريه ميكنند بدون اينكه از صوت و صدا ذره اي بفهمند و انديشه كنند. دوري از اين كتاب و جايگزين آن با خرافات مذهبي باعث شده اسامي و اشخاصي به صورت اسطوره هاي ديني با تنوع بسيار بوجود بيايند كه گاهي اوقات از يك دين چندين اسطوره مذهبي در تقابل با هم بوجود ميايند كه هر كدام خود را بر حق و ديگري را باطل و جهنمي ميدانند و باعث تقابل انديشه هاي خرافي ميشوند "از آن فرقه نباشید که دین و فطرت خود را متفرق و پراکنده ساختند و از هوای نفس و خود پرستی فرقه فرقه شدند و گروهی به اوهام و عقیده و خیالات فاسد خود دلشاد بودند" (قرآن سوره روم آيه 32) اينجاست كه تاريخ و اتفاقات گذشته باعث بروز اختلافات مذهبي ميشوند كه اول باعث تنوع فرقه گرايي و بعد جنگ اعتقادي و اثبات خود بر ديگري ميشوند و اسطوره هاي مذهبي در يك جنگ كلامي هميشه در تقابلند كه هيچ گاه بر يكديگر پيروزي ندارند و اين تقابلات باعث بحثهاي مذهبي خود ساخته اي ميشوند كه شاخه اي بي ربط با دين حق است "آن گروه که در گذشته هر کار نیک و بد کردند برای خود و شما هر چه کنید برای خویش خواهید کرد و شما مسوول کار آنها نخواهید بود" (سوره بقره آيه 134) در اين بين است كه اسطوره هاي ظهور ميكنند كه باعث شگفتي است اسطوره هايي كه به هيچ وجه نامي از آنها در كتاب اسماني نيامده ولي با كمال تعجب از آنها به عنوان نمايندگان خدا ياد ميشود ولي در قرآن هيچ نامي از آنها برده نشده قرآني كه از همه چيز در آن سخن گفته و در آن هر گونه مثلي زده شده "و به راستی در این قرآن برای مردم از هر گونه مثلی آوردیم ولی انسان بیش از هر چیزی جدال کننده است"(سوره كهف آيه 54) و اينجاست كه افرادي كه اينگونه اسطوره ها را ساختند براي اثبات آنها رو مي آورند به دلايل ساختگي و كتابهاي جانبي كه انديشه هاي انسانيشان را به ديگران القا كنند "واي بر آن كساني كه كتاب از پيش خود نوشته آنگاه به خداي متعال نسبت ميدهند تا آنرا به بهاي اندك بفروشند پس واي بر آنها از آنچه نوشته و آنچه بدان كسب ميكنند. (قرآن سوره بقره آيه 79) اينگونه اشخاص ادامه ي افرادي هستند كه در يهود و نصارا كتابهايي مينوشند براي انشعاب در دين حق و گمراهي مردم از كتابهاي آسماني و باعث خرافه گرايي و كفر گويي ميشدند و از سوي ديگر بهانه اي به دست كساني ميدادند و ميدهند كه خود را انديشمند ميدانند انديشمنداني كه انديشه نميكنند و خورشيد را انكار ميكنند. و در مقابل متعصبان مذهبي كه گاهي اوقات كار را به جايي ميرسانند كه اسطوره ها و پيامبران خود را بيشتر از پرودگارشان ستايش و پرستش ميكنند "هیچ بشریکه خدا وی را به رسالت برگزیند و به او کتاب و حکمت نبوت بخشد او را نرسد که به مردم گوید مرا به جای خدا پرستید بلکه پیغمبران بر حسب وظیفه خود به مردم گویند خدا شناس و خدا پرست باشید چنانچه از کتاب به دیگران این حقیقت را می آموزید و خود نیز می خوانید (79) و هرگز خدا به شما امر نکند که فرشتگان و پیامبران را خدایان خود گیرید چگونه شما را به کفر خواند پس از آنکه (به خدای یگانه) اسلام آورده باشید" (قرآن سوره آل عمران آيه 79 و 80) اينجاست كه اين اشخاص بر اشتباه خود پا فشاري ميكنند و براي توجيح عمل خود ميگويند كه ما پيامبران و اسطوره هاي دينيمان را واسطه بين پروردگار قرار ميدهيم براي شفاعت و ...! "و بترسید از روزی که هیچ جزا داده نشود شخصی بجای شخص دیگر و هیچ پذیرفته نشود شفاعت کسی و فدایی عوض شخص نخواهند گرفت و هیچ یاری کننده و فریاد رسی در آن روز نخواهد بود"(سوره بقره آيه 48) دين و خدا و حقيقت را به بازيچه گرفتند "و ما آسمانها و زمین و آنچه بین آنهاست به بازیچه خلق نکردیم آنها را جز به حق و از روی حکمت و مصلحت نیافریدیم ولیکن اکثر مردم از آن آگه نیستند" (سوره دخان آيه 38 و 39) و بي هيچ دانشي بر سر خرافات و القاي آن به ديگران جدل ميكنند "و برخی از مردم کسانی هستند که سخن بیهوده را می خرند تا مردم را بی هیچ دانشی از راه خدا گمراه کنند و آیات الهی را به ریشخند گیرند برای آنان عذابی خوار کننده خواهد بود" (سوره لقمان آيه 6) اين نميشود كه از خدا هر چه به ذهنمان برسد درست ترين نتيجه گيري باشد "و برخی از مردم در باره خدا بدون هیچ دانشی مجادله می کنند و از هر شیطان سرکشی پیروی می نمایند" (سوره حج آيه 3)
عجيب است كه پروردگار با بنده ي خويش از طريق پيامبران بسياري سخن گفته و دعوت كرده براي خدا پرستي ولي اين بنده ي نا سپاس اگر پيامبري را كه بر او نازل شود بپذيرد با تعصب است به طوري كه پيامبران ديگري كه از جانب همان پروردگار آمده اند را رد ميكند و حاضر نيست حتي پيامشان را بشنود." يهود بر اين دعويند كه نصارا را از حق چيزي در دست نيست و نصارا بر اين دعوي كه يهود را در صورتيكه هر دو گروه در خواندن كتاب آسماني يكسانند اين گونه دعويها نظير گفتار و مجادلات مردمي است كه از كتاب آسماني بي بهره اند و خداوند در اين اختلافات روز قيامت حكم خواهد فرمود." (سوره بقره آيه 113) "رسول به آنچه خدا بر او نازل کرد ایمان آورده و مومنان نیز همه بخدا و فرشتگان خدا و کتب و پیغمبران ایمان آوردند و ما میان هیچیک از پیغمبران خدا فرق نگذاریم و همه یک زبان و یک دل فرمان خدا را شنیده و اطاعت کردیم. پروردگارا ما آمرزش تو را می خواهیم و می دانیم که بازگشت همه بسوی تو است(285)خدا هیچکس را تکلیف نکند مگر بقدر توانایی او نیکی های هر شخص بسود خود او و بدیهایش نیز به زیان خود اوست بار پروردگارا تکلیف گران و طاقت فرسا چنانکه بر پیشینیان نهادی بر ما مگذار بار پروردگارا بار تکلیفی فوق طاقت مارا بدوش منه و بیامرز و ببخش گناه ما را و بر ما رحمت فرما تنها سلطان ما و یار و یاور ما تویی ما را بر (مغلوب کردن) گروه کافران یاری فرما" (سوره بقره آيه 285 و 286)
اينك...
آيا خواندن كتابي كه نجات دهنده ي بشريت از كفر و خرافه و كج انديشي است به زباني كه مفهومي از آن درك نميشود لازم است؟
آيا ختم قرآن در يك هفته يا يك ماه و تكرار كلمات طوطي وار آن و انديشه نكردن در آن باعث گشودن درهاي بهشت ميشود؟
خرافه و كج انديشي و تنگ نظري تا به كي؟

رضا حبيبي